تهران، ۳۱ خرداد — با وارد شدن قطعی سیستم بانکی ایران به دومین روز خود، نگرانی و سردرگمی بهسرعت جای خشم و نارضایتی را میگیرد. در نبود هرگونه اطلاعیه رسمی از سوی بانک مرکزی یا نهادهای دولتی، مردم ایران نه تنها نمیدانند چه زمانی — یا اصلاً آیا — دوباره به داراییهای خود دسترسی خواهند داشت، بلکه بهدرستی نمیدانند هدف واقعی این انسداد مالی چیست.
در شهرها و استانهای مختلف، مردم به مرز استیصال رسیدهاند. کارتهای بانکی در بسیاری از فروشگاهها پذیرفته نمیشود، دستگاههای خودپرداز همچنان از کار افتادهاند و سامانههای بانکداری آنلاین یا پیغام خطا میدهند یا اصلاً بارگذاری نمیشوند. برای کشوری که پیشتر هم زیر فشار تحریمها و تورم نفس میکشید، مسدود شدن دسترسی به پساندازهای شخصی میتواند نقطهعطفی خطرناک باشد.
«برای خرید پوشک و شیر خشک مجبور شدم حلقه طلایم را بفروشم»، لیلا امینی، معلمی در شیراز، میگوید. «نه پاسخی هست، نه مسئولیتی. فقط سکوت.»
در غیاب شفافیت، شایعهها جولان میدهند. برخی معتقدند دولت در حال مصادره پنهانی داراییها برای تأمین هزینههای جنگ است. برخی دیگر احتمال حمله سایبری — چه خارجی و چه داخلی — را مطرح میکنند که زیرساخت بانکی را فلج کرده است. و نظریهای تاریکتر این وضعیت را «آزمون فشار» حسابشدهای میداند برای سنجش واکنش جامعه پیش از اعمال کنترلهای شدیدتر مالی.
با وجود اختلال در اینترنت و شبکههای اجتماعی، پلتفرمها پر شدهاند از روایتهای مشابه: خانوادههایی که پول نقد قرض میگیرند، مغازههایی که تعطیل میشوند، و حس عمومی خیانت و بیاعتمادی.
یکی از پستهایی که در شبکه اجتماعی X دست به دست میشود نوشته است : «به ما گفتند به ریال اعتماد کنیم. حالا آن را بیارزش کردهاند.
اگر این تاکتیکی جنگی باشد، برخی تحلیلگران هشدار میدهند که ممکن است نتیجه معکوس دهد. جمهوری اسلامی که پیش از این هم با بحران اقتصادی و بیاعتمادی عمومی دستوپنجه نرم میکرد، حالا در آستانه دامن زدن به ناآرامیهاییست که میتواند به ضررش تمام شود — آن هم در زمانی که وحدت داخلی بیش از همیشه حیاتیست.
تا این لحظه، هیچ جدول زمانی مشخصی برای بازگشت خدمات بانکی اعلام نشده. و پرسشی که در ذهن میلیونها ایرانی تکرار میشود، همچنان بیپاسخ مانده: پولها کجاست؟